another person that wants to understand the future too
A message and thoughts for good friend that likes to discover e think about future ... "He or She" gave a lot of links to the most important future sites in a complet work made by himself.
thanks, from me in Portugal country
شهر مجازي، زندگي مجازي
اين که اولين بار چه کسي ايدهي شهر مجازي به سرش افتاده، معلوم نيست. اما ميتوان مطمئن بود که تا قبل از ظهور پديدهي اينترنت کسي فکرش را نميکرد که بشود در يک فضاي مجازي زندگي کرد. روزهاي اول، اين دنياي مجازي در حد حرف زدن با کسي در آن سر دنيا خلاصه ميشد. اما اين ماجرا کمکم وارد ابعاد تازهاي شد. بانکداري مجازي، خريد و فروش مجازي، تحصيل مجازي، کار مجازي و حتي ازدواج مجازي پديد آمد! کمکم کارشناسان علوم اجتماعي خبر از پديدهاي تحت عنوان”جهان موازي“ دادند. يعني آدمها علاوه بر مکان واقعي که در آن بودند، در يک فضاي مجازي ديگر هم زندگي ميکردند. از چت کردنها و دوستيهاي مجازي و وبلاگ نويسي تا سرمايهگذاريهاي کلان و اعتبارهاي مجازي. امروزه خيلي از خدمات به سمت مجازيشدن پيش ميروند. پيشبيني ميشود تا ۲۰ سال آينده، ۹۰ درصد خدمات شهري به صورت مجازي ارائه شود. به اين ترتيب خيلي از کارها بدون نياز به رفت و آمد در شهر و تنها از طريق شبکههاي رايانهاي انجام خواهد شد. خيلي از اين امکانات همين حالا هم قابل انجام هستند. ديگر براي گرفتن مجوز ساختمان لازم نيست به شهرداري مراجعه کنيد، براي پرداخت قبوض آب و برق و تلفن لازم نيست در صف بانک بايستيد، براي ثبت نام دانشگاه لازم نيست به مسئول آموزش مراجعه کنيد و... از همين قبيل. اما هنوز هم براي خيلي از کارهاي روزمره ما از خانههايمان بيرون ميرويم. براي کار، براي تحصيل، براي تفريح، براي خريد و...! تصور کنيد اگر براي اين کارها کسي از خانه بيرون نميرفت و اين همه سفرهاي درونشهري براي رساندن بستهاي از يک جا به جاي ديگر و شرکت در سمينار و رفتن به سر کلاس و تماشاي فيلم سينما و غيره انجام نميشد، چه اتفاقي ميافتاد؟ آيا ترافيک معنا داشت؟! تصور اين که ۲۰ سال بعد ۹۰درصد فعاليتهاي شهري به صورت مجازي انجام شود، اصلاً دور نيست. دانشگاههاي مجازي و مشاغل اينترنتي و خريد اعتباري همين حالا هم راهشان را باز کردهاند و جا افتادنشان حتي از ۲۰ سال هم کمتر طول ميکشد. چندي نخواهد گذشت که هيچ کاري ما را مجبور نخواهد کرد که از خانه و از پشت رايانه آن طرفتر برويم. اما... آن وقت چه خواهد شد؟ ديگر لازم نخواهد بود که ساعتها در ترافيک مرکز شهر بمانيم و عمرمان را تلف کنيم و يکعالمه فرصت خواهيم داشت براي زندگي کردن. اما آن وقت چهطور زندگي خواهيم کرد؟ با اين همه وقت اضافه در زندگيمان چه خواهيم کرد؟ آيا ما به رايانههايمان دوخته ميشويم و با يک رايانهي جيبي همهي زندگيمان را پيش ميبريم؟ شايد بتوانيم در فضاي مجازي با دوستانمان گپ بزنيم و خانهمان را بخريم و حتي ازدواج کنيم. اما آيا ديدارهاي مجازي جاي ديدارهاي واقعي را خواهند گرفت؟ آيا کسي سراغ پارکها و درياچهها و کوهها نميرود؟ شايد ثبت نام و درس خواندن و امتحان دادن در دنياي مجازي سهل و ساده باشد، اما آيا خستهکننده نخواهد بود که پشت رايانه در خانه بنشينيم و بدون شوخي کردن با همکلاسيها و سر به سر استاد گذاشتن درس بخوانيم؟ با همهي اينها، فضاي مجازي ميرود که رقيب بزرگش (يعني دنياي واقعي) را کنار بزند. بايد ديد برندهي اين ميدان چه کسي خواهد بود. شايد ۲۰ سال ديگر...!
SM, palavra fractal